جدول جو
جدول جو

معنی رقم کشیدن - جستجوی لغت در جدول جو

رقم کشیدن
(تِکْ کَ / کِ تِکْ کَ / کِ کَ دَ)
نوشتن. نگاشتن. (ناظم الاطباء) (از یادداشت مؤلف) :
خانه دل سبیل کن بر می
رقم لایباع بر درکش.
خاقانی.
در عالم علم آفریدن
به زین نتوان رقم کشیدن.
نظامی.
جوانمردان رقم قبول بر آن طاعت کشند که اخلاص مقارن وی باشد. (گلستان).
قیاس کردم تدبیر عقل در ره عشق
چو شبنمی است که بر بحر می کشد رقمی.
حافظ.
، نشان گذاشتن. علامت نهادن:
بزرگواری، آزاده ای، که خرد و بزرگ
کشیده اند به خود بر ز بندگیش رقم.
سوزنی.
سرکشان از عشق تو در خاک و خون دامن کشند
من کیم در کوی عشقت کاین رقم بر من کشند.
خاقانی.
در ایام شیخوخیت رقم کفران و سمت عصیان بر چهرۀ خویش کشیدن موجب ملامت و ندامت باشد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 39)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ستم کشیدن
تصویر ستم کشیدن
تحمل ظلم و ستم کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جام کشیدن
تصویر جام کشیدن
کنایه از باده نوشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درهم کشیدن
تصویر درهم کشیدن
به هم کشیدن، ترنجیده ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رنج کشیدن
تصویر رنج کشیدن
رنج بردن، تحمل سختی و مشقت کردن، زحمت کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کام کشیدن
تصویر کام کشیدن
به مراد و مقصود و آرزوی خود رسیدن، کامیاب شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قلم کشیدن
تصویر قلم کشیدن
کنایه از خط کشیدن، خط زدن، حذف کردن، نادیده گرفتن، بی توجهی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیم کشیدن
تصویر سیم کشیدن
کشیدن و امتداد دادن سیم برق یا تلفن یا تلگراف از جایی به جای دیگر و وصل کردن آن، سیم کشی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدم کشیدن
تصویر قدم کشیدن
باز ماندن پای کشیدن قدم گشادن راه رفتن، بازماندن از رفتار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نام کشیدن
تصویر نام کشیدن
نام دادن تسمیه، سرزنش کردن ملامت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
ساختن راه، بنا کردن راه میان شهرها و آبادیها اعم از راه آهن و شوسه و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کام کشیدن
تصویر کام کشیدن
مقصود خود را یافتن، بارزوی خویش رسیدن کامیاب شدن کام گرفتن: (کام وی را زان دهن خواهم کشید از دهان او سخن خواهم کشید) (محمد سعید اشرف)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلم کشیدن
تصویر قلم کشیدن
خط کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
کشیدن خطی بصورت لام (ل) از سپند سوخته و جز آن بر پیشانی کودکان و جز آنان برای دفع چشم زخم یا محبوبیت: سخنت چون الف ندارد هیچ چه کشی از پی قبولش لام ک (انوری لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرق کشیدن
تصویر غرق کشیدن
تمام و کامل کشیدن کمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمل کشیدن
تصویر رمل کشیدن
آینده دیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علم کشیدن
تصویر علم کشیدن
نصب کردن علم، از غلاف بیرون کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
زحمت کشیدن مشقت کشیدن، درد کشیدن تحمل درد کردن، اندوه خوردن غصه خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جام کشیدن
تصویر جام کشیدن
ساغر کشیدن شراب خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستم کشیدن
تصویر ستم کشیدن
تحمل ظلم کردن ستم دیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشم کشیدن
تصویر پشم کشیدن
تفرقه و پریشانی انداختن در چیزی، هلاک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشم کشیدن
تصویر پشم کشیدن
((پَ کِ دَ))
دور کردن، تفرقه انداختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رطل کشیدن
تصویر رطل کشیدن
((~. کِ دَ))
شراب خوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیم کشیدن
تصویر سیم کشیدن
نصب سیم و تجهیزات وابسته برای ایجاد یک مدار یا شبکه تازه، چرک کردن زخم در اثر آب آلوده یا سرما
فرهنگ فارسی معین
((کِ دَ))
کشیدن خطی به صورت لام (ل) از سپند سوخته و جز آن بر پیشانی کودکان و جز آنان برای دفع چشم زخم یا محبوبیت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیم کشیدن
تصویر سیم کشیدن
Wire
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سیم کشیدن
تصویر سیم کشیدن
câbler
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سیم کشیدن
تصویر سیم کشیدن
verkabeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سیم کشیدن
تصویر سیم کشیدن
прокладати дроти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سیم کشیدن
تصویر سیم کشیدن
okablować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سیم کشیدن
تصویر سیم کشیدن
布线
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سیم کشیدن
تصویر سیم کشیدن
fazer fiação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سیم کشیدن
تصویر سیم کشیدن
cablare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سیم کشیدن
تصویر سیم کشیدن
cablear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سیم کشیدن
تصویر سیم کشیدن
прокладывать проводку
دیکشنری فارسی به روسی